گوریل فهیم

ساخت وبلاگ
یه دستمال کاغذی می‌خواستم که توش فین کنم
حوصله نداشتم برم بیارم
بعد یه دونه روی تختم کشف کردم
گاهی هم زندگی می‌تونه بر وفق مراد بشه

گوریل فهیم...
ما را در سایت گوریل فهیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gourila بازدید : 147 تاريخ : شنبه 29 آبان 1395 ساعت: 6:15

ساعت هفت صبح تقاطع دیل و مک‌کازلند ایستاده بودم و منتظر بودم که چراغ سبز شود و خواب همچنان در چشم‌هایم موج می‌زد و ذهنم همچنان درگیر خواب‌هایی بود که دیشب دیده بودم و مغزم مثل میدان انقلاب شلوغ و پر دود و بوق بود و در عالم خودم بودم که سرم را پایین انداختم و ناگهان این برگ کوچک را دیدم کنار کفشم روی پیاده‌رو افتاده بود؛ به من خیره شده بود و هیچ حرفی نمی‌زد. انگار که برای سال‌ها می‌شناختمش. تنها کاری که انجام دادم این بود که ازش عکس بگیرم؛ در کنار پیاده‌روی سیمانی. حالا دارم فکر می‌کنم که الآن این نیمه شب دارد چه‌کار می‌کند. بچه که بودم ویر این را داشتم که فکر کنم اشیاء چه بلایی سرشان می‌آید. وقتی که قایق کاغذی را توی جوب پر از آب رها می‌کنی چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟ و حالا دارم به سرنوشت این برگ فکر می‌کنم. اگر بیست سال پیش این برگ را می‌دیدم به جای اینکه ازش عکس بگیرم، خم می‌شدم، آن را بر می‌داشتم، به خانه می‌آوردم و لای یکی از جلدهای کتاب تاریخ تمدن پدرم می‌گذاشتم تا خشک شود. اگر به خانه پدری‌ام بروید هنوز می‌توانید لای آن کتاب‌های تاریخی و حقوقی برگ‌های خشک شده را پیدا کنید. انگار گوریل فهیم...
ما را در سایت گوریل فهیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gourila بازدید : 202 تاريخ : شنبه 29 آبان 1395 ساعت: 6:14

از سه هفته پیش که منشی شرکتمان چای را "آب برگ" توصیف کرد، نوستالژی نوشیدن چای عصرگاهی‌ام را از دست داده‌ام.

گوریل فهیم...
ما را در سایت گوریل فهیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gourila بازدید : 136 تاريخ : پنجشنبه 20 آبان 1395 ساعت: 22:23

من در این گوشه اتاق آرام دراز کشیده‌ام و برای ساعت‌ها به لغزش خستگی‌ناپذیر سیم‌های ویلونسل گوش می‌دهم که مثل موج تمام اتاق را و مرا و بی‌خوابی را غرق در خودش کرده است. شب دراز است و بی‌خوابی امان آدم را می‌برد. شب دراز است و سایه‌های اشیاء بزرگتر از همیشه بر روی دیوار ایستاده‌اند و با اوج و فرود نت‌ها می‌رقصند... تا صبح.

گوریل فهیم...
ما را در سایت گوریل فهیم دنبال می کنید

برچسب : من در این ویرانه منزل,من دراین خلوت خاموش سکوت,من درین ویرانه منزل,من دراین آبادی پی چیزی میگردم,من در این تاریکی,من در این کلبه خوشم,من اینجا بس دلم تنگ است,من اینم,من اینطوری لاغر میشم,من این صبرو مدیون لبخندتم, نویسنده : gourila بازدید : 197 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 2:40